جدول جو
جدول جو

معنی ام شغوه - جستجوی لغت در جدول جو

ام شغوه(اُمْ مِ شَ وَ)
عقاب. (از المرصع). در اقرب الموارد شغواء بمعنی عقاب آمده است. و رجوع به شغواء شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اُمْ مِ شَ لَ)
دنیا. (از لسان العرب) (المرصع) (منتهی الارب) (اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ شَ رَ)
دختر صعصه بن ناجیه بن محمد. از زنان صدر اسلام بوده. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 250 شود، مار. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج). دراصل بمعنی مار است مجازاً بمعنی داهیه و بلا بکار میرود. (از المرصع) ، ریش. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ فَ وَ)
میش. (از المرصع) (آنندراج).
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ فَ وَ)
کنیۀ یکی از دختران امام جعفر صادق بوده است. (از ریحانه الادب ج 6 ص 230) (مجمل التواریخ و القصص ص 456)
از دختران امام موسی بن جعفر بود. (از مجمل التواریخ و القصص ص 457)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مُ اَ)
فاطمه یا قریبه، دختر قاسم بن محمد بن ابوبکر. از زنان امام محمد باقر و مادر جعفر صادق و زنی پرهیزکار بوده. (از ریحانه الادب ج 6 ص 230). و نیز رجوع به خیرات حسان ج 1 ص 154 و تذکرهالخواتین ص 59 شود
دختر ابی قحافه تمیمی. خواهر ابوبکر خلیفۀ اول. از زنان صحابی بوده و از وی حدیث روایت شده است. رجوع به الاصابه فی تمییز الصحابه ج 8 ص 265 شود
لغت نامه دهخدا
(هََ شی وَ / وِ)
هم سبک. (یادداشت مؤلف). دو یا چند تن که در نوشتن، سرودن، یا در هنر خط و نقاشی و جز آن، یک شیوه دارند
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ شُ)
درباره کسی گویند که عزم کاری کند ولی به اتمام نرساند، اصلش چنان است که گویند: زنی پی کاری میرفت در این بین حیض بروی عارض شد و بدون انجام کار برگشت. (از المرصع)
لغت نامه دهخدا
(اُمْ مِ)
غیشه (نوعی گیاه).
لغت نامه دهخدا
تصویری از ام فروه
تصویر ام فروه
میش
فرهنگ لغت هوشیار
برای ما
فرهنگ گویش مازندرانی